عبور

جاده ها همه خسته از عبورت

دل ها همه رفته از دیارت

شب ها همه خسته ازنگاهت

مرا به بردگی جلادان مسپار بازا

ابرها همه گریستند

اشک ها همه گریختند

نبض ها همه بریدند

ابروها همه فریفتند

مرا به التماس بیهوده مسپار بازا

دل ها همه خون

بادها همه رقص

خنجرها همه بریدند

چشم ها همه بریدند

مرا به سیاهی مرداب مسپار بازا

خواهشی بیهوده نگویم بازا

ـــــــــــــــ

از دوست خوبم حمید

نظرات 1 + ارسال نظر
p جمعه 27 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:43 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد